گسترش و نفوذ اینترنت و امکان دسترسی همگانی به فضای مجازی در دهه اخیر باعث تغییر سبک، مدل و روش زندگی انسانها و به دنبال آن تغییر معیارها شده است. به طوری که انسانها در دورافتادهترین نقاط کره زمین تا بزرگترین و مدرنترین شهرها، فقط با یک کلیک به دنیایی از اطلاعات طبقهبندیشده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دسترسی پیدا میکنند.
شبکههای اجتماعی فراگیر همچون اینستاگرام، فیسبوک، توییتر، تلگرام و … مرزها را از میان برداشتهاند و پنجرهای رو به جزییات زندگی روزمره انسانها باز کردهاند.
به لطف گوشیهای تلفن همراه این دنیای پر از اطلاعات در دسترس همه زنان، مردان، جوانان، نوجوانان و بعضا کودکان از هر نژاد و فرهنگی قرار گرفته است.
در طول تاریخ شاید هیچ زمانی مانند امروز دسترسی و نفوذ به زندگی دیگران در سراسر دنیا به راحتی زدن یک کلیک نبوده است.
در این بین افراد مشهور و به اصطلاح سلبریتریها مانند خوانندگان، بازیگران و چهرههای سرشناس نیز هر کدام با باز کردن صفحههای شخصی و اشتراک گذاری در این دنیای مجازی ما را به خصوصیترین لحظات خود دعوت کردند.
از خوردن صبحانه و نهار تا شرکت در مهمانیهای خانوادگی و رسمی، از حضور در فرش قرمزهای بزرگ تا پیادهروی در فروشگاهها، همه با یک کلیک قابل دیدن است.
این دنیای مجازی تا اینجای داستان بسیار سرگرمکننده و جذاب است. اما این دسترسی آسان زمانی به فاجعهای بدل می شود که الگوهای رفتاری ما نیز به سبب نگاه کردن به این بهاصطلاح «سلبریتیها» تغییر کند.
الگوبرداری از زنان با شکل و شمایل و استانداردهای خاص و تغییر نگاه جامعه بر تعریف «زیبایی» خشونتی است علیه زنان که من آن را شیوه جدید خشونت علیه زنان در عصر مدرن مینامم.
این فضا، فرصت سواستفاده غولهای بزرگ اقتصادی دنیا را فراهم کرده است. کسانی که تنها هدفشان فروش هر چه بیشتر کالاهای مصرفی خود به گروهی از زنان است که به دنبال شبیهشدن به سلبریتیها هستند.
جامعه مردسالار تلاش دارد تا با نهادینه کردن باوری در زنان مبنی بر این که «تو زمانی زیبایی که این الگوها را داشته باشی» بردگی مدرن در جامعه معاصر را به جود آورد.
این خشونت پنهان اما به نوعی آشکار سبب شده زنان بسیاری هر روز تلاش کنند تا با شبیهکردن خود به معیارهای زیبایی تحمیلشده توسط شبکههای اجتماعی، مورد تایید سلیقهای شوند که چشمانش به دیدن دنیای چهرههای رنگارنگ مجازی عادت کرده است.
این دنیای مجازی با ساختن استانداردهایی از زیبایی سبب ایجاد باوری شده که بر مبنای آن تصور میشود هرکس مطابق این استانداردها نیست نازیبا است و آنقدر چشممان را به تصاویر استانداردهای خودشان عادت دادهاند که یادمان رفته زیبایی استانداردی ندارد.
باوربه این موضوع که همه ما با تمام تفاوت هایمان زیباییم و هر کس با هر ظاهری خواستاری دارد، به عقیده من بزرگترین چالش زنان سیسجندر و ترنسجندر در دنیای تکنولوژی و عصر مدرن است.
دور نگهداشتن زنان از آگاهیهای مدنی و حق و حقوق انسانیشان در جامعه و سرگرمکردنشان با مقوله هایی چون اندام و زیبایی چهره، نه تنها زنان را از رسیدن به مطالبات برابرخواهی هر روز دورتر می کند بلکه باعث می شود انتظارات جامعه مردسالار از زنان فقط در مقوله جنسیتی خلاصه شود.
زنانی که در تبلیغات تلویزیون اکثرا در حال آشپزی و کار در منزل، در تبلیغات پوشاک و لوازم آرایش با اندام و چهرههای استاندارد دنیای مردسالار رسانه، در ساختار خانواده به عنوان مربی کودکان و در آخر به عنوان یک کالای زیبا با معیارهای زیبایی جنسی برای مردان نمایش داده میشوند، زمانی برای آگاهی و احقاق حقوق نادیدهگرفته از طرف جهان مردسالار پیدا نمیکنند.
این موضوع در کشورهای توسعهیافته کمرنگتر و در کشورهای توسعهنیافته و در حال توسعه به صورت پررنگ دیده میشود.
در کشورهای توسعهنیافته که از توسعه تنها به بخش نوسازی توجه کرده و آموزش و آگاهی، بهداشت و درمان را جز اولویتها نمیدانند و به زنان تنها بهعنوان بخشی از چرخه فرزندآوری و جنسیتی نگاه میکنند، بهسختی میتوان حقوق اساسی و پایهای زنان را یادآوری کرد و آموزش داد. به نوعی این زنان دیگر زمانی برای مطالعه و آگاهی و تلاش برای رسیدن به حقوق برابر پیدا نمیکنند.
این رویه خواه ناخواه باعث پدیدار شدن روح مردسالاری و منجر به تقسیم جامعه به دو بخش تولید کننده و حکمران و مصرفکننده و فرمانبر شده است.
راه برونرفت از چالش این دنیای مدرن در خصوص موضوع خشونت علیه زنان، به عقیده من تغییر باور درباره جایگاه ما به عنوان زن است. اول از همه ما زنان باید خودمان باور داشته باشیم که جایگاه ما دوشادوش مردان است نه پشت سر آنها. همچنین ایمان بیاوریم که همه ما با هر رنگ و نژاد و هویت جنسیتی با هر شکل و اندام زیباییم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر