افشا گری حقایقی که پنهانند

۱۴۰۰ بهمن ۷, پنجشنبه

حکم یک زندانی

 حکم یک زندانی که پیشتر از بابت اتهام قتل توسط دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی به اعدام محکوم شده بود، به تایید دیوان عالی کشور رسید.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مدارا، دیوان عالی کشور حکم اعدام یک زندانی را تایید کرد.

بر اساس این گزارش، این زندانی که محمد نام دارد، متهم است که در تاریخ ۱۶ بهمن سال ۹۷، مردی را با هویت اختصاری «ن-الف» در میدان فلسطین شهرستان قوچان و با وارد آوردن ضربات کلنگ، به قتل رسانده است. زمانی که یکی از رهگذران سعی در نجات مضروب را داشته، او از این اقدام ممانعت به عمل آورده و مدعی شده که قضیه “ناموسی” است.

فرد مجروح به مرکز درمانی انتقال یافت اما او دیگر علایم حیاتی نداشت و بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربات دسته کلنگ جان خود را از دست داد.

محمد چند ساعت بعد در یکی از روستاهای اطراف بازداشت شد. او در جلسات بازپرسی و بازسازی صحنه قتل به بازپرس پرونده گفت: از مدتی قبل با «ن-الف» اختلاف داشتم چرا که او به دخترم تعرض کرده بود و من هم شکایت کردم که پرونده در شعبه کیفری قوچان رسیدگی شد و چند روز قبل نیز شهودی را به دادگاه بردم ولی روز حادثه پیامکی برایم آمد و وقتی متن ابلاغیه را دیدم تازه فهمیدم که «ن-الف» تبرئه شده است.

متهم ادامه داد: خیلی عصبانی شدم و به طرف دادسرا رفتم تا با مسئولان قضایی دیدار کنم و چون در جلسه کاری بودند، موفق به دیدار آن ها نشدم. در این هنگام وقتی به طرف منزل می رفتم به خاطر آوردم که باید دسته کلنگ بخرم چرا که یخبندان بود و برای شکستن یخ ها نیاز به کلنگ داشتم به همین دلیل مسیرم را تغییر دادم و یک دسته کلنگ از ابزار فروشی خریدم و به طرف میدان فلسطین به راه افتادم.

محمد گفت: در همین حال بود که به طور اتفاقی «ن-الف» را دیدم و به دلیل کینه ای که از او در دل داشتم به سمت او رفتم و ضربات دسته کلنگ را بر سرش زدم چرا که او در سالن دادگاه به من گفته بود هیچ کاری نمی توانی انجام بدهی. البته من قصد کشتنش را نداشتم و تنها می خواستم او را ادب کنم.

پس از صدور صدور کیفرخواست، این پرونده به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی ارسال شد. در جلسات دادگاه که به ریاست قاضی «هادی دنیادیده» و مستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی برگزار شد.

متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: می خواستم او را ادب کنم. او را زدم چون به دخترم تعرض کرده بود. او حتی جلوی شهودی را که به دادگاه بردم می گرفت و ایجاد مزاحمت می کرد. آن روز وقتی به سمت میدان فلسطین رفتم، ناگهان «ن-الف» را گوشی به دست دیدم که نیمه ایستاده بود و کاغذی هم در دست دیگرش داشت. زمانی که به او رسیدم به خاطر شکایتی که کرده بودم، سر همان موضوع سعی کردم با او گفت و گو کنم ولی او به حرفم توجهی نکرد. قصد کشتن نداشتم فقط می خواستم دهانش را ببندم تا از این ماجرا هر جایی صحبت نکند.

پس از برگزاری جلسات دادگاه، قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی رای به اعدام متهم دادند. پس از صدور رای و با اعتراض وکیل مدافع و متهم، این پرونده برای رسیدگی به دیوان عالی کشور ارسال شد.

اما شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور رای صادره را تایید و پرونده را برای اجرای حکم به دادسرای عمومی و انقلاب ارسال کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر